آموزه هایی از زندگی اسكندر فیروز
خشكشوئی آنلاین: اسكندر فیروز، موسس سازمان حفاظت محیط زیست، در سال1305 در شیراز چشم به جهان گشود و در سیزدهم اسفند 1398 چشم از جهان فروبست.
پیش از این، درباره ی تأثیر تاریخی و ماندگار وی در حفظ پاره هایی از طبیعت ایران و گسترش فرهنگ حفاظت از محیط زیست، یادداشت هایی نوشته ام(۱). در این جا، به چند نكته از كارنامه ی او اشاره می كنم كه می تواند آموزه هایی باشد برای دوستداران آب وخاك میهن.
دفاع جانانه از طبیعت؛ برای اسكندر، «كانون شكار» و سازمان حفاظت محیط زیست مكان های پُست و مقام نبود. وی در آن جاها بود تا واقعاْ و به شكل مؤثر از حیات وحش و كمی پس از زیستگاه ها و همه ی محیط های طبیعی و انسانی حمایت كند. او نه تنها قانونی را به تصویب رساند كه در زمان خودش از معدود قانون های جامع محیط زیستی جهان بود، بلكه در مقابل دیگر مدیران دولتی و غیردولتی قدرتمند كه در راه «توسعه» اهمیتی به محیط زیست نمی دادند هم محكم می ایستاد. چنین بود كه برای مثال، در مخالفت با ساخت پالایشگاه در مازندران جلوی اقبال رئیس شركت نفت ایستاد، مانور ارتش را در منطقه ی حفاظت شده ی موته متوقف كرد، در مقابل بانك عمران كه می خواست زمین های پارك پردیسان را به زیر ساخت وساز ببرد ایستاد، و با كارخانه ی پارس توشیبا كه رودخانه ی زرچوب را آلوده ساخته بود، با شدت برخورد كرد(۲)؛ نگاهی كه در رییسان بعدی سازمان محیط زیست، خیلی كم دیده شده است.
جاری ساختن قانون؛ اسكندر نقش درجه اول را در تدوین و تصویب قانون شكار (۱۳۳۵)، قانون شكار و صید (۱۳۴۶)، و قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست (۱۳۵۱ و ۱۳۵۳) داشت، اما كار او به وضع قانون محدود نشد، بلكه قانون را به اجرا می رساند و در این مورد ملاحظه كاری نداشت. در واقع او قدرت سازمان حفاظت محیط زیست را با پیگیری قانون، و با اقتدار اعمال می كرد. اسكندر خاطره ای را نقل می كند كه در بهار ۱۳۵۳ بعد از تصویب قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست، مجید رهنما از وزیران آن دوره «برای مشورت در مورد كاری به دفتر من آمد... و گفت با تصویب این قانون تو قوی ترین مرد دولت شدی! اصلاْ چنین فكری به ذهنم خطور نكرده بود. البته منظور رهنما بیشتر این بود كه با اعمال ضوابط و مقررات محیط زیستی، سازمان حفاظت محیط زیست كنترل كننده ی اجرای طرح های وزارتخانه ها، سازمان ها، و صنایع می شود»(۳). این را مقایسه كنید با گفته های رئیس كنونی سازمان كه چند بار گفته است «زور» سازمان به دستگاه های دیگر نمی رسد!
عشق به میهن؛ میهن دوستی، ملازمه ی قطعی با علاقه به حفظ محیط زیست دارد. اسكندر، شاید تا حدی به سبب پرورش یافتن در خانواده ای كه خیلی از افراد آن در منصب های سیاسی و اجتماعی از تلاشگران پیشرفت و حفظ سربلندی ایران بوده اند، عاشق این كشور بود. فقط یك دلیل بر این مدعا، این كه او بعد از تحمل هشت سال زندان در سال های بعد از انقلاب، در صورتیكه هیچ امكان مالی برایش باقی نماند و باوجود امكانی كه جهت زندگی در آمریكا یا هر كشور دیگر داشت، خود و همسر باوفایش ایران نمازی، بیشتر طول هر سال را در ایران به سر بردند و فقط برای دیدار فرزندان بود كه به آمریكا می رفتند. در خیلی از بخش های كتاب خاطراتش می توان علاقه ی پرشور او را به سرزمین ایران و كوه ها، جنگل ها، بیابان ها و پهنه های آبی میهن، و نگرانی اش را از تخریب و آلوده شدن این میراث های ملی و طبیعی دریافت.
توانایی تغییر دادن نگرش خود؛ اسكندر، در یك خانواده ی اشرافی پرورش یافته بود و مانند بیشتر اشرافزادگان دیگر، از نوجوانی با شكار تفریحی آشنا شده بود و به آن می پرداخت. اما، در سال ۱۳۴۶ یعنی هنگامی كه چهل ویك ساله بود، دست از شكار می كشد و همه ی توان فوق العاده ی شخصی و نفوذ خانوادگی اش را برای حفظ جانوران و گیاهان و زیستگاه ها به كار می گیرد. وی در كتاب خاطرات خود می نویسد: «شكار شیر و خصوصاً فیل [در افریقا] نوعی وازدگی و احساس انزجار نسبت به شكار – یعنی كشتن حیوانات بعنوان «ورزش سالم» یا تفریح(!) – در من به وجود آورد. بعد از سفر افریقا، دوربین های عكاسی جانشین تفنگ هایم شدند...»(۴). او حتی در جوانی كه به شكار می پرداخته، شكار ناجوانمردانه با استفاده از خودرو برای تعقیب جانداری مانند آهو را «قصابی صِرف» می دانسته است(۵). تغییر دادن و اصلاح مسیر زندگی، پافشاری نكردن بر یك سبك زندگی یا یك شعار، و همین طور سازگار ساختن خود با شرایط تغییریابنده، از خاصیت های انسان هایی است كه می دانند لازم است هر چند گاه یك دفعه، هوشمندانه و نقادانه گذشته ی خودرا بازبینی كرد.
صداقت در بیان؛ اسكندر در پیشگفتار كتاب خاطران خود می نویسد: «به هنگام بازنگری های مكرر این كتاب و باتوجه به احساسی كه بعد از شكار در افریقا، درباب نفس شكار كردن به من دست داد، بارها این فكر به ذهنم آمد كه بیشتر داستان های شكار را از این كتاب حذف كنم، اما بعد از سبك سنگین كردن ها سرانجام معتقد شدم كه به دو دلیل مطالب مربوط به شكارهارا به همین صورت كه هست نگه دارم. یكی این كه حذف داستان های شكار در اثری كه حاكی از سرگذشت خودم هست [...] كار درستی نیست. دوم این كه پرداختن به شكارهای من كه لازمه ی آنها پرسه زدن در دشت ها، صعود به ارتفاعات، گذشتن از نیزارهای تالابی، گشت در آفتاب سوزان بیابان ها، و خزیدن میان بوته های خاردار جنگل بوده است، موجب شد به مطالعه ی جدی در باب رشته های در رابطه با علوم طبیعی و اكولوژی روی آورم و سپس – با كنار گذاشتن شكار – موضوع حفظ محیط زیست در ذهنم غلیان كرد». اسكندر بجای كم رنگ كردن ماجرای شكار در زندگی خودش، به تفصیل به بیان آنها پرداخته و دلیلهای كنار گذاشتن آنرا هم تشریح كرده است.
حضور در عرصه؛ این «پرسه زدن» در طبیعت كه اسكندر به آن اشاره كرده و در زمان ریاستش بر سازمان و بعد از آن هم ادامه داشته، موضوع بسیار مهمی است كه در رییسان بعدی سازمان محیط زیست دیده نشده است؛ اینان اشخاصی بوده اند كه فقط با كت وشلوار یا چادر رسمی و كفش های شهری در ساختمان های دولتی و اتاق های «وی آی پی» آمدورفت كرده و اگر هم قصد دیدن پهنه های طبیعی را داشته اند، همیشه خودرو های شاسی بلند یا بالگرد در اختیارشان بوده است. با چنین عادت ها، آن لمس طبیعت كه لازمه ی برقرار شدن رابطه ی عاشقانه با طبیعت است، به دست نمی آید.
پیوستگی در كار؛ اسكندر، رابطه با طبیعت و تلاش برای حفظ آنرا به مدت چندین دهه و به شكلی پیوسته ادامه داد. مسئولیت های رسمی او، از سال ۱۳۳۵ در «كانون شكار» تا ۱۳۴۶، سپس در تأسیس و اداره ی «سازمان شكاربانی و نظارت بر صید»، و بعد از آن تأسیس سازمان حفاظت محیط زیست در ۱۳۵۰ و اداره ی این سازمان تا ۱۳۵۶ ادامه یافت. بعد از انقلاب و گرفتاری هایی كه برایش پیش آمد، كار در زمینه ی حفاظت از طبیعت را با نگارش كتاب و همكاری با تشكیلات «جایزه مهرگان» در معرفی و تقدیر از پدیدآوردگان كتاب های محیط زیستی ادامه داد.
مستندسازی، نگارش؛ اسكندر، متفاوت با مدیران بعدی سازمان، اهل نوشتن و دوستدار نشریه و كتاب بود. در خاطراتش می نویسد: «در آبان ماه ۱۳۳۸ در كانون شكار به فكر چاپ مجله ای افتادیم تا بوسیله آن مردم را متوجه هدف های كانون نماییم و همواره یادآور شویم كه حفظ و حراست از منابع طبیعی میهن، در راه خدمت به خودشان و آیندگان است»(۶). این مجله كه اسكندر عضو هیات تحریریه ی آن بود و تا زمان وقوع انقلاب در سال ۱۳۵۷ به صورت منظم و ماهانه منتشر می شد، اولین نشریه ی ایرانی بوده كه بخش در خور توجهی از نوشتارهایش مربوط به معرفی طبیعت و ترویج تفكر حفاظت محیط زیست است. سنت این نشریه، چند سال بعد از انقلاب، توسط دیگران در دو سه مجله ی دیگر (با همین نام یا اسامی مشابه) ادامه یافت. اسكندر، در زمان ریاست بر سازمان حفاظت محیط زیست، مقاله هایی درباره ی محیط زیست ایران به مجامع جهانی ارائه كرد، كتاب با عنوان محیط زیست در ایران تألیف كرد، و حامی انتشار دو كتاب باارزش پرندگان ایران (۱۳۵۳) و راهنمای پستانداران ایران (۱۳۵۶) شد. در سال ۱۳۷۸ كتاب حیات وحش ایران، مهره داران از او منتشر گردید و در سال ۱۳۹۲ كتاب خاطرات دو دهه كوشش برای حفظ طبیعت و محیط زیست ایران را به چاپ رساند.
نگاه انتقادی؛ اسكندر، مانند هر فعال اجتماعی پیشرو و پژوهشگر واقعی، نسبت به خیلی از جریان های جامعه دیدگاه انتقادی داشت. گذشته از مسایل محیط زیستی و نگاه نقادانه به برنامه های توسعه، با خواندن خاطراتش می توان دریافت كه نسبت به فعالیت سیاسی پدرش در انتخابات دوره هفدهم مجلس نقد داشته است(۷). یا رویكرد مصدق (پسرعمه ی پدرش) در جریان ملی شدن نفت در ابتدای دهه ی سی و اعلام «انحلال» شركت نفت انگلیس و ایران كه «در سراسر جهان فعالیت داشت و در انگلستان به ثبت رسیده بود و نیمی از سهام آن به دولت انگلیس تعلق داشت» را «قدری مضحك»(۸) می دانسته است. همین طور وی در ابتدای دهه ی چهل، به بخش هایی از لایحه ی اصلاحات ارضی و ملی شدن جنگل ها و مراتع (آن جا كه ممكن بود به فرصت طلبان، امكان زیر كشت بردن زمین هایی و ادعای داشتن سابقه در آنرا می داد) انتقاد داشته است(۹).
كسانی بوده اند كه به روش مدیریت منطقه های حفاظت شده در زمان او (كه آنرا روش نظامی، از بالا به پایین، یا آمریكایی) خوانده اند، انتقاد داشته اند؛ اسكندر، چند سال پیش در گفتگویی می اظهار داشت كه در آن زمان شیوه های حفاظت در همه جای جهان به همین سبك بود... اگر من امروز رئیس سازمان حفاظت محیط زیست بودم، حتما در مدیریت این گونه منطقه ها از نظر و مشاركت مردم محلی سود می بردم.
نوآوری؛ راه اندازی سازمان حفاظت محیط زیست با شرح وظایفی كه علاوه بر موضوع شكار و حفظ زیستگاه ها بر تمام مسایل مربوط به محیط های انسانی و غیرانسانی نظارت داشت، در زمانه ای كه شاید فقط شش یا هفت كشور جهان سازمانی با این وظایف داشتند، یك اقدام برجسته و ابداعی در ایران و آسیا بود. همین طور كارهایی مانند اصلاح پاره ای از مطالب كتاب های درسی و كشاندن موضوع حفاظت محیط زیست به این كتاب ها(۱۰)، به تصویب رساندن كنوانسیون جهانی تالاب ها (كنوانسیون رامسر) وكنوانسیون حفاظت از دریای خزر، تهیه ی كشتی برای تحقیقات محیط زیستی در آب های جنوب كشور و راه اندازی آزمایشگاه اقیانوس شناسی... همچون نوآوری های اسكندر فیروز بوده است.
***
اسكندر، با وجود آن كه از خانواده ای اشرافی بود، اما كسانی كه قبل از انقلاب با او كار كرده بودند، از رفتار مؤدبانه و احترام آمیزش با زیردستان و همچون با محیط بانان می گویند. خودم با او از نوجوانی، با خواندن كتاب سبزرنگ محیط زیست در ایران، و نوشته هایش در مجله ی «شكار و طبیعت» آشنا شده بودم و او را مرد بزرگی می دانستم كه دل در گروی این سرزمین و زیستمندانش دارد. فقط در چهار پنج سال اخیر بود كه افتخار دیدن او را یافتم؛ در این دیدارها، از صمیمیتی كه زود نشان می داد، و از ذهن تیز، دانش گسترده، شخصیت محكم، مردم داریِ تحسین برانگیز، و علاقه اش به میراث های فرهنگی و ازجمله به فرش ایرانی لذت بردم. ساعت هایی را كه با او بوده ام، از بهترین لحظه های زندگی ام می دانم و تا آخر عمر با یادآوری آنها صفا خواهم كرد.
پی نوشت
۱) «برای تولد بزرگ مرد محیط زیست ایران»، خبرآنلاین ۸/۵/۱۳۹۵ و «اسكندر فیروز؛ چهره ای ملی و ذخیره ای ارجمند»، خبرآنلاین، ۲۳/۵/۱۳۹۵
۲) خاطرات اسكندر فیروز، تهران، نشر تدبیر روشن، ۱۳۹۲، صص ۴۰۸ تا ۴۲۰
۳) همان، ص ۴۰۷
۴) همان، ص ۲۶۹
۵) همان، ص ۷۱
۶) همان، ص ۱۵۴
۷) همان، ص ۸۵
۸) همان، ص ۷۴
۹) همان، ص ۱۵۴
۱۰) همان، ص ۳۶۳
*كنشگر محیط زیست
۲۳۵۲۳۷
منبع: خشكشوئی آنلاین
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب