باران نبارید، آب تمام شد!

باران نبارید، آب تمام شد! «در کل ایران به طور متوسط چیزی حدود 130میلی متر بارندگی دریافت کردیم، در صورتیکه تا الان باید 219 میلی متر باران می بارید. این نشان میدهد میزان بارندگی در کل کشور 41درصد زیر عادیست. برای کشوری مثل ایران این عدد فوق العاده موثر است.»


نیو صدر: بخواهند یا نه، خطر بی آبی در ایران از حد یک هشدار گذشته است و به واقعیتی تبدیل گشته که هر لحظه قسمتی از نتایج وحشتناک آن به واقعیت تبدیل می شوند. مطالعه ای که چند ماه پیش توسط تعدادی از محققین ایرانی در مجله نیچر انتشار یافته بود نشان می داد که حجم باورنکردنی ای از آب های زیرزمینی کشور از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۵ میلادی تخلیه شده است یا به زبانی، ایران دیگر زیر زمین آبی ندارد. حالا گزارش های مرکز ملی خشکسالی نشان داده است که چشم امید دوختن به آسمان هم برای حل ورشکستگی آبی ایران کافی نیست. احد وظیفه، رئیس مرکز ملی خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی، به خبرآنلاین می گوید: «امسال استثنائی است چونکه در بعضی استان ها به ویژه در جنوب و جنوب شرق بارندگی ها به شدت کمتر از نرمال هستند. مثلا در هرمزگان که تا الان باید به شکل نرمال ۱۴۱ میلی متر باران باید می باریده تنها ۲۰میلی متر باران باریده است، یا در سیستان وبلوچستان بارش ها نسبت به نرمال ۸۲درصد کاهش پیدا کرده، این اعداد وحشتناک است. در بعضی استان ها بارندگی فوق العاده کمتر از نرمال می باشد و در ۵۰ سال قبل این میزان کم بارشی در آن مناطق بی سابقه بوده است. در کل کشور هم با یکی از سالهای استثنایی از نظر کم بارشی درگیر هستیم.» اما برخلاف امیدی که نسبت به شروع بارش ها وجود دارد، مقصر اصلی بی آبی ایران انسان ها و نه مسائل طبیعی مثل بارش باران و افزایش دما هستند. نسبت به عوامل انسانی اصلی ورشکستگی آبی سال هاست که کارشناسان هشدار داده اند، ولی اکنون در اوج بحران به نظر می آید این موارد هم بیشتر دیده می شوند. وظیفه توضیح می دهد: «کشاورزی ما برای بارندگی خیلی بیشتر از این حرف ها انجام می شود. برای پاسخ به شما از استان خراسان رضوی مثال می زنم که مقرر است از خلیج فارس به آن آب منتقل کنند. مقرر است که ۵۵۰میلیون متر مکعب آب به آن منتقل بشود، همین الان از آب های خراسان رضوی سالانه ۱.۱ میلیارد متر مکعب آب کم می شود. این روند تا کی می تواند ادامه پیدا کند؟ اساسا از یک جایی به بعد این روند قطع می شود، حتی پیش از آن آب شور می شود و دیگر برای کشاورزی هم این آب مناسب نمی باشد.» همچنان کشاورزی بیشتر از پتانسیل موجود در کشور انجام می شود و این می تواند نتایج وحشتناکی به همراه داشته باشد؛ مهاجرت، جنگ آب، غیرقابل زندگی شدن برخی شهرها و... خبر بدتر اینکه تعدادی از این ها الان هم به واقعیت تبدیل گشته اند. مشروح گفت وگوی خبرآنلاین با احد وظیفه، رئیس مرکز ملی خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی رییس مرکز خشکسالی در کافه خبر را پایین تر بخوانید:
آقای وظیفه توضیح می دهید که آخرین اوضاع بارندگی در کشور به چه شکل است؟
اطلاعات روزانه در سایت مرکز ملی خشکسالی وجود دارد، بیشترین کسر بارش در استان هایی مثل لرستان، چهارمحال بختیاری، شمال خوزستان، غرب و جنوب غرب کردستان داریم. سیستان بلوچستان هم از نظر درصدی، بیشترین کاهش بارندگی را دارد. در این استان بارش سالیانه باران حدود ۱۰۰میلیمتر است، اما غرب و جنوب غرب کشور ما ۴۵۰ تا ۶۵۰ بارش باران دارند و کسر عدد بارندگی در این مناطق تاثیر زیادی روی کاهش دبی رودخانه ها می گذارد.
وضعیت کلی کشور به چه شکل است؟
الان حدود ۵۵درصد بارندگی را که در سال آبی باید دریافت شود، گرفته ایم، عملا هم چون در تابستان بارندگی نداریم و ۵درصد آب کشور از باران ها می آید، این یعنی از ۹۵درصد بارانی که تا حالا باید در ایران می بارید چیزی حدود ۵۵درصد تامین شده است.
در پیش بینی های دنیا هم حداکثر برای شش ماه به بعد رایج نیست، مدلی هم نداریم که با اطمینان قابل قبولی بگویند که سال آینده مقرر است مه چه اتفاقی رخ بدهد. بعد بعضی می گویند وارد دوره ترسالی شدیم یا حتی ۱۰ سال بعدی ترسالی است، این اشتباه بزرگی بود. چونکه ذهن جامعه و دولت همه تمرکز کرده بودند که با چالش خشکسالی آماده شویم، اما این ادعاها موجب می شود که برنامه ها زیر سوال بروند یا بهای کمتری به آنها داده شود
قبلا هم شاهد این حجم از کم بارشی در ایران بودیم؟
کمبود بارش را در سالهای مختلفی داشتیم، اقلیم کشور ما به شکلی است که همیشه در آن نوسان باران وجود دارد. یعنی اگر یک یا دو سال خوب باران ببارد، پشت سر آن چند سال بارندگی ها کم می شدند. این طور نبوده که بارش ها در کشور همیشه نرمال باشد و کم بارشی اتفاقی طبیعی در اقلیم ماست.
اما امسال استثنائی است چونکه در بعضی استان ها به ویژه در جنوب و جنوب شرق بارندگی ها به شدت کمتر از نرمال هستند. مثلا در هرمزگان که تا الان باید به شکل نرمال ۱۴۱ میلی متر باران باید می باریده تنها ۲۰میلی متر باران باریده است، یا در سیستان وبلوچستان بارش ها نسبت به نرمال ۸۲درصد کاهش پیدا کرده، این اعداد وحشتناک است.
در بعضی استان ها بارندگی فوق العاده کمتر از نرمال می باشد و در ۵۰ سال قبل این میزان کم بارشی در آن مناطق بی سابقه بوده است. در کل کشور هم با یکی از سالهای استثنایی از نظر کم بارشی درگیر هستیم.
به طور کلی چقدر در کشور باران باریده است؟
در کل ایران به صورت میانگین چیزی حدود ۱۳۰میلی متر بارندگی دریافت کردیم، در حالیکه تا الان باید ۲۱۹ میلی متر باران می بارید. این نشان داده است میزان بارندگی در کل کشور ۴۱درصد زیر نرمال می باشد. برای کشوری مثل ایران این عدد فوق العاده اثرگذار است. بالاخره برخلاف کشورهای همسایه، کشاورزی در ایران رونق دارد و اقتصاد سرزمین را تامین می کند.
البته کم بارشی امسال فقط محدود به ایران نیست و در منطقه بارندگی ها کاهش پیدا کرده است. البته که مدیریت این کم بارشی ها با در نظر گرفتن جمعیت کشورها می تواند اثر متفاوتی داشته باشد. بارش کم باران در ایران و امارات اثر مشابهی نمی گذارد.
آقای وظیفه دو سال در کشور باران بیشتر از نرمال بود و خیلی ها تمایل داشتند که بگویند ترسالی رخ داده است، علت این مورد چیست؟
دو سال پیش در مصاحبه ای گفتم که اصلا انجام چنین پیشبینی ای ممکن نیست، چونکه اقلیم ما نوسانات زیادی داشته است و نمی توانیم با اطمینان به مردم بگوییم که از سال آینده ترسالی حاکم می شود. پیشبینی های هواشناسی به شکل فصلی اعلام می شود، اگر برای سال بعد نظری داشته باشیم بجای کلمه پیشبینی از کلمه «چشم انداز» استفاده می نماییم، چونکه عدم قطعیت در اینجا خیلی زیاد است.
در پیشبینی های دنیا هم حداکثر برای شش ماه به بعد رایج نیست، مدلی هم نداریم که با اطمینان قابل قبولی بگویند که سال آینده مقرر است، چه اتفاقی رخ بدهد. بعد بعضی می گویند وارد دوره ترسالی شدیم یا حتی ۱۰ سال بعدی ترسالی است، این اشتباه بزرگی بود. چونکه ذهن جامعه و دولت همه تمرکز کرده بودند که با چالش خشکسالی آماده شویم، اما این ادعاها موجب می شود که برنامه ها زیر سوال بروند یا بهای کمتری به آنها داده شود
هر منطقه از کشور از لحاظ توسعه کشاورزی، صنعتی و جمعیتی پتانسیل خاص خودش را دارد، اگر باری بیشتر از این پتانسیل قرار بدهید در بلندمدت با اثرات نامطلوی آن روبرو می شوید به صورتی که محیط برای زیست نامتعادل می شود و تنش آبی ایجاد می شود.

به نظر شما علت این نوع حرف ها چیست؛ منفعتی در تصور ترسالی وجود دارد یا فقط اشتباه تخصصی است؟
گمان نمی کنم که به خاطر منفعت این ادعاها مطرح شود، به نظر من یک اشتباه صورت می گیرد و بررسی عمیقی درباره اقلیم کشور صورت نمی گیرد. مثلا یکی از اساتید دانشگاه، ترسالی را به لکه های خورشیدی ربط می داد و می اظهار داشت که وارد یک چرخه ۱۱ ساله ترسالی شدیم. در حالیکه در ۵۰ سال گذشته، از این دوره های ۱۱ ساله داشتیم، در این صورت باید دوره های ۱۱ ساله ترسالی را تجربه می کردیم که این اتفاق رخ نداده است. این نشان داده است افراد با یک برداشت سطحی ادعا می کنند که وارد دوره ترسالی شده ایم.
اما ما حتی از مسئولان کشور هم چنین ادعاهایی را می شنویم، فکر نمی کنید ادعاهای در ارتباط با ترسالی موجب می شود به سمت برنامه های توسعه ای بروند؟
من اطلاع ندارم که چرا کسی چنین سخنی گفته است، اما در برخورد با افرادی که این ادعاها را مطرح می کنند فهمیدم که دلیل قوی برای رخ داد ترسالی نداشتند. الان تعداد زیادی مدل جهانی برای پیشبینی فصلی اقلیمی وجود دارد که حدس زده بودند در بهار درگیر کم بارشی می شویم. از شهریور و مرداد ماه گذشته در بیشتر مدلهای اقلیمی نشان می داد که چنین اتفاقی در کشور رخ می دهد، به استثنا اواخر پاییز که بارندگی شدیدی در جنوب غرب رخ داد، بارش سنگینی نداشتیم. این شرایط امسال تا حد زیادی قابل پیش بینی بود.
الان هشت مدل جهانی داریم که بصورت فصلی بارندگی ها را پیش بینی می کنند، گاهی نشانه های مطرح شده در این پیشبینی ها خیلی قوی نیست. اما گاهی این مدلها به اتفاق یک شرایط ویژه ای را پیشبینی می کنند. امسال این مدلها همگی پیشبینی فصلی کم بارش را برای کشور نشان می دادند. ما طبق وظیفه ای که داشتیم از سال پیش این مورد را هر ماه مطرح کردیم تا به صورتی مدیریت منابع انرژی و کشاورزی خودش را برای این روزهای سخت آماده کند.

پیش بینی می کنید که این دوره خشکسالی در ایران تا کی ادامه پیدا کند؟ آیا باید کلا انتظاراتمان را بارندگی های سالانه کمتر کنیم؟
برای این کار باید به آمار بلندمدت بارش در پهنه کشورمان نگاهی بیاندازیم، تغییرات همه جا یکسان نبوده اما در ضمن شش دهه گذشته با یک روند کاهشی بارندگی ها روبرو شدیم. در دهه ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۰ میلادی میانگین بارش باران در کشور حدود ۲۷۰میلی متر بود.
از ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ بارندگی در کشور ما حدود ۲۴۰ میلی متر است، بطور کلی در ۵۰ سال، چیزی حدود ۴۰میلی متر متوسط باران ها در کشور ما کمتر شده است. این نشان داده است که همیشه با یک روند حدودا همیشه درگیر بودیم، یافته های هیات بین دولتی تغییراقلیم نشان داده است که زمین با یک روندی گرم شده است و با ادامه این روند در بعضی مناطق مثل ایران بارندگی ها کمتر می شود. انعکاس این روند به آینده نشان داده است که بارندگی های کشور ما به شکل کاهشی ادامه پیدا می کند. به نظر هم نمی رسد که روند گرمایش جهانی متوقف بشود. تجربیات گذشته از اقلیم کشور ما هم چندان خوشآیند نبوده و این اتفاق در زندگی روزمره ما تاثیر گذاشته است و اثر شدیدی هم گذاشته است.
کار خاصی درباره کاهش بارندگی ها نمی توان انجام بدهیم و شاید بهترین کار کاهش اثرات این اتفاق با سازگاری با تغییراقلیم است.
آقای وظیفه ما سال هاست که از شما و افراد دیگر این هشدارها را شنیده ایم، فکر می کنید که این هشدارهایتان جدی گرفته می شود؟
قدر مسلم هشدارها مورد توجه قرار می گیرند، اما میزان توجهی که به این هشدارها صورت می گیرد کافی نیست. بالاخره گزارش های امسال ما در حضور دولتمردان ارائه شده است، اما به قدر کافی در کل جامعه به حد کافی شرایط بارشی کشور مورد توجه قرار نمی گیرد.
هر منطقه از کشور از لحاظ توسعه کشاورزی، صنعتی و جمعیتی پتانسیل خاص خودش را دارد، اگر باری بیشتر از این پتانسیل قرار بدهید در بلندمدت با اثرات نامطلوی آن روبرو می شوید به صورتی که محیط برای زیست نامتعادل می شود و تنش آبی ایجاد می شود. در گذشته به پتانسیل های اقلیمی مناطق کمتر توجه شده است، برای مثال مناطق مرکزی ما کم بارش هستند و سالانه ۱۰۰ تا ۱۵۰میلی متر در آن باران می بارد، اما در همین مناطق توسعه کشاورزی آنچنانی صورت گرفته که از توان اقلیمی آن منطقه خارج است.
برای اینکه در استان سمنان آب به وضعیت پایدار برسد، حداقل نصف باغ های آن منطقه باید تعطیل شوند.
حتما باید قید تولید برخی محصولات را در بعضی مناطق بزنیم، در بعضی از سال ها در بیش از نیمی از استان ها برنج کاشه می شد. ادامه دادن این روش با بودجه اقلیمی کشورمان تناسب ندارد.
اما ما بجای این کار، می بینیم بحث انتقال آب خزر به سمنان مطرح گردیده است. چه تحلیلی از این کار دارید؟
این موضوع هم بد و هم قابل تایید نیست، به بسیاری از شهرها و روستاها در این مناطق با تانکر آبرسانی می شود. اگر بتوانیم با لوله گذاری به این جمعیت برسانیم کار ارزشمندی است. اما اگر بخواهیم به این منطقه آبرسانی نماییم تا کشاورزی صورت بگیرد، به صرفه نیست.
دریای خزر و مازندران نسبت به دریاهای آزاد منفی سی متر ارتفاع دارد، اینکه می خواهید آب را از اینجا وارد ارتفاعات البرز در هزارمتری کنید، یعنی باید کلی انرژی مصرف شود. آیا با تولید محصولات کشاورزی می توان هزینه این میزان از انتقال آب را جبران کرد؟
معقول ترین اقدام این است که آمایش سرزمین ما خیلی جدی گرفته شود و بجای ویلاسازی کشاورزی در گیلان و مازندران توسعه پیدا کند.
شما گفتید که بارش متوسط ایران ۲۴۰میلی متر است، وسعت کشاورزی ما برای چه میزان بارندگی صورت می گیرد؟
کشاورزی ما برای بارندگی خیلی بیشتر از این حرف ها انجام می شود. برای پاسخ به شما از استان خراسان رضوی مثال می زنم که مقرر است از خلیج فارس به آن آب منتقل کنند. مقرر است که ۵۵۰میلیون متر مکعب آب به آن منتقل بشود، همین الان از آب های خراسان رضوی سالانه ۱.۱ میلیارد متر مکعب آب کم می شود. این روند تا کی می تواند ادامه پیدا کند؟ اساسا از یک جایی به بعد این روند قطع می شود، حتی پیش از آن آب شور می شود و دیگر برای کشاورزی هم این آب مناسب نمی باشد.
چالش های این چنینی تا زمانی که پایمان را اندازه گلیممان دراز نماییم وجود دارد، یعنی کشاورزی را تا جایی توسعه بدهیم که از نظر علمی اجازه داریم. همین طور باید مدرن و امروزی فکر نماییم، کشورهایی وجود دارند که با روش های نوین با آب کم به کشاورزی می پردازند.
فکر نکنم که در اقلیم اتفاق خاصی رخ بدهد، چونکه بشر همچنان درحال انتشار گازهای گلخانه ای است. تنها چیزی که می تواند تغییر کند، رفتار ماست. اگر این کار را نکنیم فقر ما از لحاظ منابع طبیعی بیشتر و بیشتر می شود و شاید ۲۰ سال آینده تعدادی از مناطق کشور برای زیست مناسب نباشد، این مورد با احتمال زیاد امکان دارد رخ بدهد.
این توسعه کشاورزی برای حل مشکل آبی کشور کافی است یا باید تولید برخی محصولات را فراموش کنیم؟
حتما باید قید تولید برخی محصولات را در بعضی مناطق بزنیم، در بعضی از سال ها در بیش از نیمی از استان ها برنج کاشه می شد. ادامه دادن این روش با بودجه اقلیمی کشورمان تناسب ندارد.

اما همین امسال مجلس اعلام نمود که ممنوعیت کشت برنچ در بعضی استان ها برای سال ۱۴۰۰ لغو شده است، این تصمیمات در سالی که انقدر هشدار دادید چه دلیلی دارد؟
به نظر من این اقدام درست نبود و در آخر مجبور شدند که تجدیدنظر کنند، در وزارت نیرو با مجموع عواملی که در بحث آب درگیر هستند یک کارگروه ملی سازگاری با کم آبی تشکیل شده است، این کارگروه سیاست هایی را تدوین کرد که مجموع آب های سرزمینی را در کوتاه مدت به تعادل برساند و در بلندمدت احیا کند.
به همین دلیل بر طبق فعالیتهای انجام شده یک سری سیاست ها را مصوب کردند و این بحث برنج مصوبه ای بود که مجلس تصویب کرد و قرار شد اجرای آن در کمیته هر استان بررسی شود. اگر کمیته مجوز ندهد کاشت برنج در استان متوقف می شود. تا جایی که من اطلاع دارم، در هیچ استانی به جز استانهای شمالی چنین مجوزی را ندادند، علت آن هم وضعیت بارندگی در کشور است.
آقای وظیفه شما فکر می کنید که الان در مسیری هستیم که به اندازه میزان آب موجود در کشور کشاورزی کنیم؟
از گذشته تا حالا سیاست توسعه کشاورزی را در پیش گرفتیم، حتی برخی مواقع هم هندوانه صادر کردیم. یا پارینه در خوزستان چیزی حدود ۲۰۰هزار هکتار برنج کاشتیم. در این شرایط به صورتی درست رفتار نکردیم و نمی نماییم. اگر رفتارمان درست باید سیاست منسجم تری با نگاه به آینده ایجاد می کردیم.
الان به علت رفتار گذشته مان به آب بعنوان یک ابربحران نگاه می نماییم، نمی گویم کار درستی انجام ندادیم یا همه کارها اشتباه بوده، اما اشتباهاتی داشتیم که سبب شده این شرایط به وجود بیاید و برای آینده نباید این اشتباهات را تکرار نماییم.
فکر نمی کنید این سیاست خودکفایی غذایی به شکل مطلق، منجر به این اشتباهات شده است؟
امنیت غذایی در هر کشوری مهم می باشد، در کشور ما هم با وجود تحریم ها و جمعیت بالای کشور این مورد برای دولت مردان اهمیت پیدا کرده است. توسعه کشاورزی در کشور هم شاید ناشی از همین نگرانی هاست. ولی تعارف را باید کنار بگذاریم، کشور ما خشک و کم بارش است. این پتانسیل وجود ندارد که همه محصولات به هر شکل ممکن تولید بشود، ادامه این سیاست منجر به بدتر شدن وضعیت می شود.
باید به فکر چاره ای باشیم، محصولاتی که از بیرون می توانیم وارد نماییم و آب بر هستند را باید با روش های بهتری از خارج مرز تامین نماییم. هر میزان فعالیتی هم که داریم باید بتوانیم با استفاده از تکنولوژی های مدرن امروزی مصرف آبش را کم نماییم. نباید از روش های قدیمی استفاده نماییم تا میزان مصرف آب زیاد شود و گرفتار این وضعیتی نشویم.
این بحران خشکسالی یا ورشکستگی آبی که درون آن هستیم چه خطراتی به همراه دارد؟
یک مطالعه ای در زمینه دریاچه ارومیه با کمک فائو انجام دادیم، بر طبق آمار معیشت خانوار، جمعیت، نوع کشت، سطح کشت، بارش متوسط و... ارزیابی از شدت لطمه پذیری در زمینه دریاچه ارومیه انجام دادیم و آنرا به کل کشور گسترش دادیم. اساسا در جوامعی که بیشتر به کشاورزی وابسته هستند، میزان لطمه پذیری هم بیشتر است.
منظورتان از کلمه لطمه پذیری چیست؟
در یک جامعه از فعالیتهایی مردم درآمد کسب می کنند، به هر علتی امکان دارد که این درآمدشان کم بشود و لطمه آغاز می شود. در نهایت فرد لطمه دیده متوجه می شود آن محیط برایش مناسب نمی باشد و حاشیه نشین می شود. این مسئله ای است که به چالش های جدید کشور تبدیل گشته است و دولت ها باید به فکر آن باشند.
شاید در انتهای این ماجرا، خیلی از خطر جنگ آب هشدار می دهند. چقدر به این خطر نزدیک شدیم؟
در برخی مناطق مثل شرق اصفهان الان داخل این خطر هستیم، وقتی آبی نیست که یک کشاورز درآمد به وجود بیاورد این اتفاق رخ می دهد. امسال در بعضی مناطق مثل جنوب استان فارس جو و گندم کاشته شده قابل برداشت نبود و آن دادند به گوسفندان تا مصرف کنند. این به معنای از دست رفتن معیشت یک خانواده است که منجر به ایجاد ناآرامی در یک جامعه می شود. جامعه کشاورزی هم بطور معمول روستاهایی هستند که راه دیگری برای کسب درآمد ندارند.
بعد در سالهای کم بارشی بیشترین فشار را به برداشت آب از زیرزمین می آوریم، این مورد خیلی هم ملموس نیست. مثل شهروندی که کم آبی برایش معنای واضحی ندارد چونکه آب همیشه در اختیارش است. پس درباره جنگ آب باید بگویم الان در شرایطی قرار داریم که سبب شده درک درستی از آینده مان نداشته باشیم.
کشاورزی را در بگیرید که زمین را کاشته، باران ندارد و آب زیرزمین هم تمام می شود، به چه وضعیتی می رسد؟
شما سال هاست که درحال کارشناسی بحران آب در کشور هستید و با مسائل اقلیمی هم آشنا هستید، واقعا تصویری که از بحران آب در کشور دارید چیست؟
فکر نکنم که در اقلیم اتفاق خاصی رخ بدهد، چونکه بشر همچنان درحال انتشار گازهای گلخانه ای است. تنها چیزی که می تواند تغییر کند، رفتار ماست. اگر این کار را نکنیم فقر ما از لحاظ منابع طبیعی بیشتر و بیشتر می شود و شاید ۲۰ سال آینده تعدادی از مناطق کشور برای زیست مناسب نباشد، این مورد با احتمال زیاد امکان دارد رخ بدهد.
دشت های داخلی ما و استان هایی که در غرب زاگرس قرار دارند مثل قم، مرکزی، سیستان وبلوچستان، هرمزگان، جنوب کرمان و فارس در خطر هستند و مشخص نیست ۲۰ سال دیگر شوری آبشان در حد استفاده در کشاورزی باشد یا نه. یک بحث دیگر هم آلودگی آب است و شاید دیگر نقطه ای پیدا نشود که چاه بزنید و آبش شرب باشد.
معقولانه این است که به اندازه پتانسیل اقلیمی هر منطقه بارگزاری نماییم، در غیر این صورت محیط را خورد می نماییم.
۴۷۲۳۷

1400/04/08
18:11:06
0.0 / 5
664
تگهای خبر: آب , آسمان , آلودگی , اقتصاد
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۸ بعلاوه ۱
خشک شوئی آنلاین

laundrybox.ir - حقوق مادی و معنوی سایت خشكشوئی آنلاین محفوظ است

خشكشوئی آنلاین

سفارش خشکشویی آنلاین