۳۰ هزار پزشک از درمان فراری اند

۳۰ هزار پزشک از درمان فراری اند به گزارش خشکشوئی آنلاین، رئیس سازمان نظام پزشکی کشور به خبرآنلاین می گوید: «در آزمون دستیاری امسال، تنها 10 درصد ظرفیت رشته طب اورژانس، 22 درصد رشته اطفال، 32 درصد رشته بیهوشی و 15 درصد رشته عفونی پر شده است. این در شرایطی است که ما 104 هزار پزشک عمومی داریم، اما این پزشکان علاقه ای به ورود به این رشته های تخصصی ندارند.»



الهه جعفرزاده: رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران اوایل هفته جاری اعلام نمود که حدود ۳۰ هزار پزشک در کشور در مشاغل غیرپزشکی مشغول به فعالیت هستند. این موضوع، که نشان دهنده خروج قابل توجه پزشکان از حوزه درمان است، نگرانی های زیادی را در نظام سلامت کشور بوجود آورده است. در این راستا، دکتر محمد رییس زاده، رییس سازمان نظام پزشکی کشور، در گفتگویی اختصاصی با خبرآنلاین به بررسی علل این پدیده، چالش های نظام سلامت، و راهکارهای پیشنهادی برای بهبود وضعیت پرداخته است.
مشروح این گفتگو را در ادامه می خوانید: رییس زاده - رییس کل سازمان نظام پزشکی
جناب آقای دکتر، با توجه به این که اخیراً اعلام گردید ۳۰ هزار نفر از پزشکان کشور در مشاغل غیرپزشکی فعالیت می نمایند، بد نیست ابتدا درباره ی وضعیت فعلی پزشکان عمومی و دانشجویان پزشکی در کشور توضیح دهید.
طبق آخرین آمار سازمان نظام پزشکی، حالا ۱۰۴ هزار پزشک عمومی فعال در کشور داریم و حدود ۷۰ هزار دانشجوی پزشکی درحال تحصیل هستند. با احتساب افزایش ظرفیت پذیرش دانشجوی پزشکی، مجموع پزشکان عمومی و دانشجویان پزشکی به حدود ۱۹۰ هزار نفر می رسد. نکته قابل توجه اینست که در ۴۵ سال گذشته، ظرفیت پذیرش دانشجوی پزشکی تا سال ۱۴۰۰ به ۸۵۰۰ نفر در سال رسیده بود، اما در سه سال اخیر این عدد به حدود ۱۶ هزار نفر افزایش پیدا کرده و این یعنی ظرفیت پذیرش در این سه سال به اندازه کل ۴۵ سال قبل رشد کرده است. کدام یک از زیرساخت های موردنیاز برای تربیت دانشجوی پزشکی در طول این مدت دو برابر شده است که چنین افزایش ظرفیتی را توجیه کند؟ این یک موضوع بسیار جدی است و احتیاج به بازبینی دارد.
اشکال اصلی این مورد کجاست؟
مشکل اصلی ما کمبود متخصص در بعضی رشته های کلیدی مانند اطفال، بیهوشی، طب اورژانس، عفونی و حتی رشته های جراحی و جراحی زنان است. به عنوان نمونه، در آزمون دستیاری سال جاری، تنها ۱۰ درصد ظرفیت رشته طب اورژانس، ۲۲ درصد رشته اطفال، ۳۲ درصد رشته بیهوشی و ۱۵ درصد رشته عفونی پر شده است. این در حالیست که ما بیشتر از صد هزار پزشک عمومی داریم، اما این پزشکان تمایلی به ورود به این رشته های تخصصی ندارند. از طرفی، فشار زیادی برای افزایش ظرفیت پذیرش پزشک عمومی وجود دارد، درحالی که وزارت بهداشت اعلام نموده زیرساخت های موردنیاز برای این افزایش وجود ندارد. این نگاه نامتعادل و غیرمنطقی به دو مقوله پزشک عمومی و متخصص، نظام سلامت را گرفتار مشکل کرده است.
چرا پزشکان عمومی علاقه ای به ادامه فعالیت در حوزه پزشکی یا ورود به دوره های تخصصی ندارند؟
دلایل مختلفی وجود دارد؛ اول این که نظام ارجاع و پزشک خانواده به درستی اجرا نشده و پزشکان عمومی در این سیستم به کار گرفته نشده اند. دوم، ورود به دوره های تخصصی محدود است و خیلی از پزشکان عمومی به سبب شرایط سخت یا کمبود ظرفیت، وارد این دوره ها نمی شوند.
از طرف دیگر، تعرفه های پزشکی به شکلی تنظیم شده که برای پزشکان عمومی به صرفه نیست. تعرفه های فعلی حداقل ۶۰ درصد با قیمت تمام شده خدمات پزشکی فاصله دارد. این موجب می شود پزشکان عمومی نتوانند مطب داری کنند، چون با این تعرفه ها در عمل ضرر می کنند. نتیجه این می شود که پزشک عمومی یا مهاجرت شغلی می کند یا به کلی از حرفه پزشکی خارج می شود. طبق برآوردها، همین حالا بیشتر از ۳۰ هزار پزشک عمومی در مشاغل غیرپزشکی مشغول اند، چون ما واقعیت ها را نادیده می گیریم و به نظرات کارشناسان و نظام پزشکی توجه نمی نماییم.
پدیده مهاجرتِ شغلی در بین پزشکان متخصص هم دیده می شود؟
هنوز آمار دقیقی در این مورد نداریم، اما این روند بتدریج در بین متخصصان هم درحال ایجاد است. برخی متخصصان به سبب عدم تامین مالی مناسب، زندگی شان با درآمد تخصصی تامین نمی شود و بسمت مشاغل دیگر می روند. البته این مورد در بین متخصصان هنوز فراگیر نشده، اما زنگ خطری است که باید صدای آنرا زودتر شنید.
مسئله کمبود پزشک در بعضی مناطق کشور هم ممکنست در رابطه با این پدیده باشد؟
بله، دو دلیل اصلی برای این کمبود وجود دارد: اول، توزیع نامناسب پزشکان در کشور است؛ حدود ۴۲ درصد متخصصان ما در پنج کلان شهر متمرکزند و در بعضی رشته های تخصصی، تا ۵۰ درصد متخصصان در تهران ساکن هستند. این توزیع نامتعادل موجب کمبود پزشک در مناطق محروم می شود. دوم، شرایط ماندگاری متخصصان در شهرهای کوچک مناسب نمی باشد. وقتی دوره طرح پزشکان تمام می شود، بسیاری ترجیح می دهند به کلان شهرها یا مراکز استان ها مهاجرت کنند.
علاوه بر این، در بعضی رشته ها ورودی به دوره های تخصصی کم شده و در بعضی دیگر، نیاز کشور بالاست، اما سامانه تربیت نیروی متخصص به سقف ظرفیت خود رسیده است. به عنوان نمونه، تربیت جراح مغز و اعصاب بسیار پیچیده و زمان بر است و نمی توان به آسانی ظرفیت آنرا افزایش داد.
به افزایش چشم گیر تعداد پزشکان و فقدان زیرساخت های آموزشی اشاره کردید؛ در اینباره کمی بیشتر توضیح دهید.
در ابتدای انقلاب، ما ۱۳ هزار پزشک داشتیم که ۵ هزار نفر آنها خارجی بودند. امروز تعداد پزشکان ما به بیشتر از ۱۷۰ هزار نفر رسیده، یعنی بیشتر از ۱۴ برابر. تعداد دانشکده های پزشکی از ۷ تا ۱۰ دانشکده به حدود ۷۰ دانشکده رسیده است. بعنوان مثال، در حوزه جراحی مغز و اعصاب، تعداد جراحان ما از ۱.۴ به ازای هر میلیون نفر به ۱۳ به ازای هر میلیون نفر رسیده که از استاندارد جهانی (۶ به میلیون) و سفارش WHO (۴ به میلیون) بالاتر است. تعداد متخصصان زن نیز از ۷۷۴ نفر در آغاز انقلاب به حدود ۳۰ هزار نفر رسیده، یعنی افزایش ۴۰ برابری.
این رشد کمی و کیفی در هیچ حوزه دیگری در کشور دیده نمی گردد. بااین حال، برخی بدون توجه به این دستاوردها، فقط بر طبل افزایش ظرفیت پزشکی عمومی می کوبند، بدون این که زیرساخت های لازم مانند بودجه، خوابگاه، هیئت علمی یا سرانه آموزشی فراهم شده باشد.
افزایش ظرفیت پزشکی جز به خاک سیاه نشاندن پزشکی کشور و سامانه آموزش پزشکی، هیچ نتیجه ای برای کشور ندارد؛ نه مشکل کمبود متخصص را حل می کند و نه مشکل نظام ارجاع.
برخی اعتقاد دارند افزایش تعداد پزشکان می تواند مشکلات نظام سلامت را حل کند. نظر شما چیست؟
این دیدگاه بطورکامل اشتباه است. افزایش بی رویه ظرفیت پزشک عمومی نه تنها مشکلات کمبود متخصص، نظام ارجاع، یا کمبود پزشک عمومی را حل نمی کند، بلکه کیفیت آموزش پزشکی را نابود می کند و به اعتبار پزشکی ایران لطمه می زند. هم اکنون، در بعضی برنامه های آموزشی، تعداد دانشجویان و رزیدنت ها آن قدر زیاد است که استاد باید با بلندگو تدریس کند.
این قبیل شرایط موجب می شود دانشجویان پزشکی انگیزه خودرا از دست بدهند و به مشاغل دیگر روی بیاورند. باید به جای افزایش کمی، روی کیفیت آموزش و توزیع مناسب پزشکان تمرکز نماییم.
با این تفاسیر، چه برنامه ای برای بازگرداندن پزشکان به حوزه درمان دارید؟
راهکار اصلی، واقعی کردن تعرفه های پزشکی است. طبق قانون مجلس، تعرفه ها باید با قیمت تمام شده خدمات هماهنگ شوند و بیمه ها موظف اند این هزینه را تقبل کنند. این به سود مردم است، چون وقتی تعرفه ها واقعی شوند، پزشکان دیگر نیاز به دریافت هزینه اضافی از بیماران ندارند. در چهار سال گذشته، ما توانستیم روند کاهش تعرفه های واقعی را متوقف نماییم و رشد میانگین تعرفه ها را از ۱۴.۵ درصد به ۳۲ درصد افزایش دهیم. همچنین، رشد جزء حرفه ای (شامل تمام شاغلان حرفه های پزشکی و وابسته) از ۹.۶ درصد به ۲۷ درصد و رشد ویزیت از ۲۲ درصد به ۴۲ درصد رسیده است. هرچند هنوز با تعرفه های واقعی فاصله داریم، اما این روند رو به بهبود است. علاوه بر این، استقلال سازمان نظام پزشکی از دولت و تعامل با همه ارکان حاکمیت، همچون مجلس و قوه قضاییه، به ما کمک کرده تا حقوق صنفی و منافع بیماران را بهتر پیگیری نماییم.
دراین میان عده ای اعتقاد دارند واقعی کردن تعرفه ها به ضرر مردم است. در اینباره چه نظری دارید؟
این یک آدرس غلط است. وقتی تعرفه ها واقعی نباشند، فاصله آن با قیمت تمام شده را مردم از جیب خود پرداخت می کنند یا کیفیت خدمات کاسته می شود. واقعی شدن تعرفه ها به معنای پوشش کامل هزینه ها توسط بیمه هاست، که فشار مالی را از دوش مردم برمی دارد. متاسفانه برخی جریانات، همچون همین سازمان های بیمه گر، از وضعیت فعلی سود می برند.
بیمه ها از چه بابت در این جریان ذی سود هستند؟
وقتی تعداد پزشک زیاد باشد، میتوان این نیروها را با تعرفه خیلی کمتر به کار گرفت؛ که این به ضرر کیفیت خدمات و سلامت مردم است.

منبع:

1404/06/30
09:40:59
0.0 / 5
11
تگهای خبر: آموزش , استاندارد , بهداشت , بودجه
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
X
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۲ بعلاوه ۱
خشک شوئی آنلاین

پربیننده ترین ها

پربحث ترین ها

جدیدترین ها

laundrybox.ir - حقوق مادی و معنوی سایت خشكشوئی آنلاین محفوظ است : 1395~1404

خشكشوئی آنلاین

سفارش خشکشویی آنلاین
لاندری باکس، فراتر از یک خشکشویی آنلاین، به سلامت جامعه و رونق کسب و کارها اهمیت می‌دهد